جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

برای خورشید همیشه تابانم


گاهی اوقات دل آدم برای کسایی می گیره که واقعا توزندگی شون تاثیر گذار بودن وهیچ وقت اندیشه هاشون فرامش نمی شه من معلمم اما آیا اثر گذار بوده ام یانه ؟ اثرگذاریم تاچه زمان بوده؟

اینها سوالاتی هستن که گاهی برام مطرح میشه

چه تعداد از شاگردهای مامعلمها بعد از اینکه بخاطر تغییر مقطع از ما جدامی شن باز یادی از ما واندیشه های ما می کنن ؟

آیا دلشون می خواد حتی تلفنی هم به مابزنن یا نه؟

آیا وقتی توخیابون مارو می بینن می آیند جلو واسه احوالپرسی یانه؟

وهزاران آیا.....

دربین همکارانم یکی را می شناسم که اندیشه های والایش مرا هم تحت تاثیر قرار داد وشاگردانش راهم

البته من هم افتخار می کنم  هم به همکاری بااو وهم به شاگردی او .

کسی که بخاطر عشق به شاگردانش علیرغم میل باطنی اش یک سال از نویسندگی در وبلاگش خوداری کرد

کسی که باعشق بدون هرگونه چشمداشتی کار می کند

کسی که بدون درنظرگرفتن گذر زمان درمحیط کار واقعا کار می کند

کسی که برای دیگران برای رئیس و... کار نمی کند بخاطر عشق به بچه ها کار می کند

کسی که باگذرزمان اندیشه اش وطرز تفکرش نسبت به مسائل روزانه را هرگز فراموش نخواهم کرد

واوکسی نیست جز خورشید همیشه تابان

نظرات 3 + ارسال نظر
رها جمعه 21 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:08 ب.ظ

سلام

قشنگ بود. پر از خاطره بود...
اما چرا حال این روزهای او...

چه بر سر این جامعه دارد می آید؟
لعنت به عشق به قدرت، لعنت به خودخواهی، لعنت به جهل و تعصب.

خوشحالم که می نویسید. خوشحالم که هنوز خیلی چیزها یادتان هست.

آرزو می کنم شاد باشید و پایدار.

خورشید یکشنبه 23 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:24 ب.ظ http://www.khorshid85.blogfa.com


درود و سپاس
چند روزی یزد نبودم و دسترسی به دنیای مجازی نداشتم بنابراین یادداشت سراسر مهر شما در وبلاگ خودم و این نوشته را امروز خواندم- نوشته ای که من را بیش از پیش شرمنده بزرگواری شما ساخت!
اگر به حساب نان قرض دادن گذاشته نمی شد ناگفته های فراوانی در وصف شما -بدون اغراق و بدون چاپلوسی- برای گفتن داشتم!
در هر صورت نوشته شما را بعنوان یکی از بهترین کادوهای زادروز امسالم می پذیرم!!
شاد و پیروز و تندرست و سبز و نویسا باشید
بدرود

سید مسحن احمدزاده پنج‌شنبه 27 خرداد‌ماه سال 1389 ساعت 01:10 ق.ظ http://www.ipk.ir

سلام
این مطلب خیلی گیرا بود خیلی زیبا بود توش بوی عشق و دوستی میومد .
از اون مطالبیه که باید سر در هر خونه قابش بگیرن !
می دونی واسه چی؟
واسه این که اولا بوی ایثار داشت بوی عشق داشت و ثانیا برای یه معلم نوشته شده بود
ثالثا : این روزها کسی اگر ببینه یکی از خودش بالاتره میزنش زمین ولی چی کار کنیم که هر کارت کنیم بچه شریف آبادی و باید شرافتت رو ثابت کنی .
قدر دانی شما از این معلم برای من خیلی ارزش داشت .
راستی اگر معلم ها قدر هم رو ندونن کی می خواد قدرشون رو بدونه؟
وای بر اون روزی که معلم احساس کنه که جایگاه نداری احساس کنه که فرقی با یه کارمند حقوق بگیر نداره.
اون روز روز مرگ آینده است.

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد