جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

آُسمان زندگی...

آسمان دراوجی معین دیگر ابرندارد اگر آُسمان زندگیت ابریست به این خاطر است که به اندازه کافی اوج نگرفته ای....

بخواهید تا

بخواهید تا به شما بدهند،  بجویید تا بیابید،  در را بزنید تا به روی شما باز کنند.

روز بدون رنج،

خدا روز بدون رنج، بدون خنده، بدون اندوه، وآفتاب بدون باران وعده نداده است. اما او توان پایداری در آن روزها ، و وعده تسلی پس از اشک و چراغ راه را داده است.

اگریادتان بود...

اگریادتان بود وباران گرفت....دعایی به حال بیابان کنید.

تقدیم به آقا امام علی (ع)

اگرمولایمان امشب بمیرد                      یتیمان را که درآغوش گیرد؟

مشکلات یا شکلات؟!

مشکلات مانند دست اندازهای جاده اند. کمی از سرعتتان کم می کنند، اما از جاده صاف بعد از آن لذت خواهید برد. زیاد روی دست اندازها توقف نکنید. به حرکتتان ادامه دهید

اوقات خوش ...

اوقات خوش آن بود که بادوست به سرشد

باقی همه بی حاصلی و بی خبری بود

حکایت دوبرادر

دوبرادر با هم در مزرعه خانوادگی کار می کردند، یکی از آنها ازدواج کرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود شب که می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود خود را با هم نصف می کردند،یک روز برادر مجرد با خود فکر کرد و گفت:درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم. من مجرد هستم و خرجی ندارم، ولی او خانواده ی بزرگی را اداره می کند. بنابراین شب که شد، یک کیسه پر از گندم رابرداشت ومخفیانه به انبار برد وروی محصول او ریخت. در همین اثنا برادری که ازدواج کرده بود با خودش فکر کرد وگفت: درست نیست که ما همه چیز را نصف کنیم.من سروسامان گرفته ام،ولی او هنوز ازدواج نکرده است و باید آینده اش تامین شود بنابراین شب که شد کیسه ای پر از گندم برداشت ومخفیانه به انبار برد و روی محصول اوریخت. سالها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند که چرا ذخیره ی گندمشان همیشه با یکدیگر مساوی است،تا آن که در یک شب تاریک،دو برادردر راه انبار به یکدیگر برخورد کردند،آنها مدتی به هم خیره شدند و سپس بدون اینکه حرفی بزنند کیسه هایشان را زمین گذاشتند و یکدیگر را در آغوش گرفتند

الهی..

الهى خوابهاى ما را تبدیل به بیدارى بفرما.

الهى‏نامه استاد حسن‏زاده آملى