جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

برای گلهای زندگی ام بخصوص مهدی میربزگر

دیروزسرکلاس درس به بچه ها گفتم ببینید همه ی ما توزندگی باید سعی کنیم رشد کنیم واگه اشکالی داشتیم درصدد رفع اون باشیم واگه ادعا کنیم که بهترین هستیم توزندگی باختیم چون درگیر منیت وخودخواهی شدیم وباید الگو برداری کنیم از کسایی که دور و برمون هستن از دوستان از پدر مادر از معلما و...

ادامه مطلب ...

برای ...

سلام

 

ممنون که به وبلاگم سرزدید راستش ازامروز قراره خودم بنویسم وسعی کنم کمتر ازنوشته های دیگران استفاده کنم

 


 

ادامه مطلب ...

بازیگر کارمند

مرد هر روز دیر سر کار حاضر می شد، وقتی می گفتند : چرا دیر می آیی؟

جواب می داد: یک ساعت بیشتر می خوابم تا انرژی زیادتری برای کار کردن داشته باشم، برای آن یک ساعت هم که پول نمی گیرم !

یک روز رئیس او را خواست و برای آخرین بار اخطار کرد که دیگر دیر سر کار نیاید . . .


ادامه مطلب ...

بال‌ تازه، دل‌ نو

 

سرش‌ قد سر سوزن‌ بود و تنش‌ سیاه‌ و کرکی. لای‌ برگ‌های‌ درخت‌ توت‌ می‌لولید. نه‌ چشمی‌ و نه‌ گوشی. نه‌ بالی‌ و نه‌ پایی. می‌خورد و می‌خزید. و به‌ قدر دو وجب‌ انگشت‌ بسته‌ آدم‌ جلو می‌رفت...

ادامه مطلب ...

خدا سلام رساند و گفت

 

مادرم خواب دید که من درخت تاکم. تنم سبز است و از هر سرانگشتم، خوشه های سرخ انگور آویزان.
مادرم شاد شد از این خواب و آن را به آب گفت.

 

ادامه مطلب ...

عشق

 NGS0_7054.jpg

عشق،شیر شد
آهوی دل مرا که دید
آهو از میان سینه ام رمید

 

هی دوید و هی دوید و هی دوید...

شیر آخرش ولی به او رسید
آهوی دل مرا درید.
عرفان نظرآهاری

آنکه عاشق می شود خدائی دارد

 96418761.jpg

بر صندلی چوبی نشسته بود و ژاکتی پشمی به تن داشت و چای می نوشید ؛ بی خیال . فنجان چای اما از خاطره پر بود و انگار حکایت می کرد از مزرعه چای و دختر چایکار و حکایت می کرد از لبخندش ، که چه نمکین بود و چشم هایش که چه برقی می زد

ادامه مطلب ...

من نبارم تو کجا دریایی؟

 

ابر بارنده به دریا میگفت:من نبارم تو کجا دریایی؟
در دلش خنده کنان دریاگفت:ابر بارنده تو خود از مائی!

من فقط بچه ها را دوست دارم

قادر نیستم روی آب راه بروم . دریا را هم نمی توانم بشکافم .من فقط بچه ها را دوست دارم . ( ماروا کالینز )