جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

پرنده

                                    

برای کشتن یک پرنده یک قیچی کافی ست. لازم نیست آن را در قلبش فرو کنی یا گلویش را با آن بشکافی. پرهایش را بزن... خاطره پریدن با او کاری می کند که خودش را به اعماق دره ها پرت کند.

نظرات 2 + ارسال نظر
یکی چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 03:09 ب.ظ

سلام

تا حالا به آدم های بی بال و پری که عاشق پرواز اون پرنده و گاهی دوستدار خودش هم هستند فکر کردید؟
اون پرنده میشه آرزوی تحقق یافته ی اونها. پریدنش میشه اوج آرزوشون و خدای نکرده پرت شدنش، زمین خوردن آرزوهای اونها.

اون آدما اگر چه قابل مقایسه با اون پرنده نیستند،‌ اگرچه مثل او پاک و رها و بزرگ نیستند اما بلند پروازی پرنده رو خوب یاد گرفتند. بلند پروازی اونا نمی ذاره پرنده شون(آرزوی تحقق یافته شون) روی زمین بمونه.

آدمایی هستند که حاضرن با دل شکسته مراقب بال های پرنده شون باشن که نشکنه ...
حاضرن تموم خستگی ها و درددل های پرنده شون رو بشنون اما پرنده شون یه روز هم از آسمون دور نمونه ...

این جمله رو بار سومی هست که براتون می نویسم (یه بار پارسال همین وقتا روزی که زمزمه رفتن داشتید توی دفترچه تون نوشتم، یه بار وقتی رفتید، توی سایت "یزد فردا" نوشتم و یه بارم حالا...):
هرچه بالاتر بروید از نگاه آنهایی که پرواز نمی دانند کوچکتر به نظر می رسید ...

نمی دونم چرا امروز بارها حال گریه داشتم؟

پایدار باشید.

سید محسن چهارشنبه 30 اردیبهشت‌ماه سال 1388 ساعت 04:23 ب.ظ http://pooyasharif.com/login.php

سلام
حاج محسن یه نگاهی به این بنداز
ببین کجاهابش باید تغییر کنه
یوز:modir
پسورد : mohsen

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد