شکارچی میمون از یک جعبه استفاده می کند که بالای آن سوراخی تعبیه شده است و سوراخ به اندازه ای است که تنها دست میمون از آن رد میشود ؛ داخل جعبه آجیل وجود دارد ؛ میمون به آجیل ها چنگ می زند و دستش بند می شود ؛ او سعی می کند دستش را از جعبه بیرون بیاورد ولی چون مشت کرده ودستش پر است نمی تواند ومیمون 2 راه دارد یا برای فرار از این اسارت میبایست آجیل ها را از مشتش رها کند و یا به آجیل ها بچسبد و اسیر شود .
حدس میزنید چه میشود ؟ درست حدس زدید ؛ میمون اسیر می شود !!!!!!!
در زندگی انسانها ؛ نقش آجیل را « بهانه ها » اجرا میکنند و انسانهای ناموفق با چسبیدن به بهانه ها ؛ خود را یک عمر اسیر بد بختی میکنند .
نظر شما در خصوص این حکایت چیست ؟
همیشه همین جوره هر چقدرسعی میکنیم این جور نباشیم بازم یادمون میره