روزی مردی ثروتمند در اتومبیل جدید و گران قیمت خود باسرعت فراوان از خیابان کم رفت و آمدی می گذشت. ناگهان ازبین دو اتومبیل پارک شده در کنار خیابان یک پسر بچه پاره آجری به سمت او پرتاب کرد.پاره آجر به اتومبیل او برخوردکرد . مرد پایش را روی ترمز گذاشت و سریع پیاده شد و دیدکه اتومبیلش صدمه زیادی دیده است. به طرف پسرک رفت و اورا سرزنش کرد.پسرک گریان با تلاش فراوان بالاخره توانست توجه مرد را به سمت پیاده رو، جایی که برادر فلجش از روی صندلی چرخدار به زمین افتاده بود جلب کند. پسرک گفت:"اینجا خیابان خلوتی است و به ندرت کسی از آن عبورمی کند. برادر بزرگم از روی صندلی چرخدارش به زمین افتاده و من زور کافی برای بلند کردنش ندارم. برای اینکه شما را متوقف کنم ناچار شدم از این پاره آجر استفاده کنم". مرد بسیار متاثر شد و از پسر عذر خواهی کرد. برادرپسرک را بلند کرد و روی صندلی نشاند و سوار اتومبیل گرانقیمتش شد و به راهش ادامه داد. در زندگی چنان با سرعت حرکت نکنید که دیگران مجبور شوندبرای جلب توجه شما پاره آجر به طرفتان پرتاب کنند . خدا در روح ما زمزمه می کند و با قلب ما حرف میزند. اما بعضی اوقات زمانی که ما وقت نداریم گوش کنیم، او مجبورمی شود پاره آجربه سمت ما پرتاب کند. این انتخاب خودمان است که گوش کنیم یا نه .
سلام
بسیار جالب و آموزنده بود.
کاش همه ما انسانها با سرعت نمی رفتیم.
اما نمی دانم چرا وقتی پول . مقام یا یه چیز مخصوص پیدا می کنیم همه تند می رویم .
با ماشین بنز ۲۰ تا رفتن هنره نه با دو چرخه!!
منتظر مطالب بعدی شما هستم.
هرچند سرتون نمیگیره به ما سر بزنید.
(بر کس مپسند آنچه تو را نیست پسند)
سبز و بارانی باشید
سلام خوشحالم که دوباره به خونه خودت برگشتی ای جوان با نشاط و خوش ذوق ایرانی در ژناه حق موفق و موید باشی
پنجمین برنامه باشگاه نجوم اردکان، به دلیل مقارن شدن با ایام رمضان و لحظات افطار، دو هفته زودتر و به آخرین پنجشنبه قبل از رمضان موکول شد. برنامه های این باشگاه عبارتند از :
- بررسی جدیدترین اخبار جهان علم، در حوزه نجوم و اخترشناسی
- بررسی رویدادهای آسمان در ماه های مهر و شهریور
- سخنرانی ویژه پیرامون رویت پذیری هلال ماه های قمری
- پرشس و پاسخ نجومی
- رصد عمومی آسمان شب
این برنامه، در تاریخ پنجشنبه، ۱۵/۶/۱۳۸۶ از ساعت ۱۸ الی ۲۰:۳۰،در محل پژوهش سرای دانش آموزی شهرستان اردکان واقع در کوچه پشت مسجد جعفرزاده برگزار می شود.
شرکت برای عموم ازاد است
داستان زیبایی بود.
همچنین وبلاگ زیبا و جالبی دارین.
موفق باشید.
یا حق.