جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

ترجمه ی ترانه ی آزاد (Free)اثرسامی یوسف

And you can’t see my covered hair
و تو نمی توانی موهای پوشیده شده من را ببینی


So you sit there and you stare
پس تو انجا نشسته ای و به من خیره شده ای


And you judge me with your glare
و با این نگاه خیره در مورد من قضاوت می کنی


You’re sure I’m in despair
تو مطمئنی که من ناامیدم


But are you not aware
ولی تو آگاه نیستی


Under this scarf that I wear
زیر این روسری که من بر سر میگذارم


I have feelings, and I do care
احساس و عاطفه دارم

 


So don’t you see?
پس تو نمی فهمی (نمی بینی(


That I’m truly free
که من واقعاٌ آزادم


This piece of scarf on me
این تکه روسری را که بر سر من است


I wear so proudly
من با افتخار می پوشم


To preserve my dignity...
برای پاسداری از وقار و بزرگی ام


My modesty
عفتم


My integrity
کمالم


So don’t judge me
پس درباره من قضاوت نکن


Open your eyes and see...
چشمهایت را باز کن و ببین


“Why can’t you just accept me?” she says
او می گوید:" چرا تو نمی توانی "خود من " را بپذیری.


“Why can’t I just be me?” she says
او می گوید: چرا من نمی توانم فقط "خودم" باشم؟


Time and time again
هر بار


You speak of democracy
تو از دموکراسی حرف می زنی


Yet you rob me of my liberty

با اینحال تو خودت آزادی مرا می دزدی ..


And all I want is equality
و تنها چیزی که من می خواهم مساوات و برابری است


Why can’t you just let me be free?
چرا تو نمی گذاری من آزاد باشم؟

 


For you I sing this song
" برای تو من این آواز را می خوانم ...


My sister, may you always be strong

خواهرم، باشد که تو همیشه قوی باشی


From you I’ve learnt so much
من از تو بسیار یاد گرفتم


How you suffer so much

که تو چقدر رنج می بری...


Yet you forgive those who laugh at you

با اینحال کسانی را که بر تو خندیدند ببخش

 

You walk with no fear
تو بی هیچ ترسی قدم بر می داری


Through the insults you hear
با وجود تمام توهینی که به تو می شود


Your wish so sincere
تو انتظار صداقت و بی ریایی را داری


That they’d understand you
انتظار داری تا آنان تو را درک کنند


But before you walk away
ولی قبل از اینکه دور شوی و بروی


This time you turn and say:

این بار برگرد و بگو :


But don’t you see?
آیا نمی بینید؟


That I’m truly free
که من حقیقتا آزادم


This piece of scarf on me
این روسری که بر سر من است


I wear so proudly
من با افتخار می پوشم


To preserve my dignity

برای پاسداری از وقار و شأنم


My modesty
عفتم


My integrity

کمالم


So let me be
پس بگذار آزاد باشم


She says with a smile

او این را با لبخندی می گوید:


I’m the one who’s free
من تنها کسی هستم که " آزادم"

نظرات 2 + ارسال نظر
امیر دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 09:31 ق.ظ http://margueriteduras.blogfa.com

بسیار زیبا بود و لذت بخش.

kavoshgar دوشنبه 19 تیر‌ماه سال 1385 ساعت 11:20 ب.ظ

سلام واقعا این مطلبتون زیبا و به جا بود مشت محکمی در دهان انسان های بی هویت

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد