جوان ایرانی
جوان ایرانی

جوان ایرانی

اسپانیولی: پروانه گاهی فراموش می‌کند زمانی کرم بوده‌است.




 

نظرات 1 + ارسال نظر
مجتبی شنبه 12 شهریور‌ماه سال 1384 ساعت 10:15 ب.ظ


یک نامه با حال

این نامه رو کسی نوشته که صبح تا شب جلوی تلویزیون بوده وتنها سرگرمیش هم این بوده که بشینه و تبلیغات قشنگ تلویزیون رو از اول تا آخر نگاه کنه .خودتون بخونین عاقبت چنین آدمی چی می شه

سلام

سلامی که گرمای آن از مهیاگاز و کیفیت سینجرگاز و نوع آوری نیک کالا با ضمانت 5 ساله امیدوارم صمیمانه بوسه مرا پذیرا باشی و آنرا با چسب دوقلوی 5 دقیقه ای جلاسنج به لبانت بچسبانی. امشب با تمام غمهایم کنار مهیا گاز نشسته ام و با خودکار بل این نامه را می نویسم زیرا این نام نیک است که می ماند، هنگامی که از من جدا شدی و آن نگاه سرد را از من گذراندی این فقط ضد یخ کاسپین بود که پیکر یخ زده ام را آب کرد و این بیمه آسیا و ایران بود که آسایشم را فراهم کرد، همانطورکه نیاز امروز پشتوانه فردا است باید اعتراف کنم که نگاهت اثر عجیبی بر کاست دنا و طه بر جا گذاشته. دلم می خواهد بر قله بینالود سفر کنیم و در لابلای کوه های سر به فلک کشیده بهانه نمکی بخوریم. بیا تا راه سخت و طاقت فرسای زندگی را با پژو پرشیای جدید که افتخار ملی است آغاز کنیم و با روغن ترمزهای سپهر و فومن شیمی آسوده خاطر سفر کنیم. بیا تا پیچهای زندگی را با ابزار مهدی باز کنیم و عشقمان را با ساختمان از پیش ساخته شده ی بانک مسکن بهتر آغاز کنیم و سقفش را ایزوگام شرق کنیم. و آن را با کاغذ دیواری نائین زینت دهیم و مانند خانه سبز همه اش را سبز کنیم و اتاقهایش را با فرش محتشم کاشان و ستاره کویر یزد رنگین کمان کنیم

بیا تا دلهای سوخته مان را با کرم ضد آفتاب ب ب ک مرهم بگذاریم، بیا روزهایمان را با خمیر دندان داروگر 2 که حاوی فلوراید است آغاز کنیم و عشقمان را با صدای بلند از دل دوو پخش جدید پارس پخش کنیم و اشکمان را با دستمال کاذغی نرمه پاک کنیم.بیا تا دست در دست هم دهیم به مهر میهن خویش را کنیم آباد



انواع برخوردهای اجتماعی بین دختر و پسر

برخوردهای مبتنی بر شتاخت و احترام
یا به عبارتی رفتار بچه مثبت وارانه!! در اینگونه برخوردها طرفین کمی تا قسمتی عاقلند، فهم دارند، شعور دارند و الکی قوه خیال خود را به کار نمی برند. از پدر و مادرشان اصول محرم و نامحرم را یاد گرفته اند. راحت! مثل آدم زندگی شان را می کنند. سلام علیکشان را دارند، سر وقت هم پدر و مادرشان برایشان آستین بالا می زنند که تا دم در نیاوده اند سر و سامان بگیرند! و در کل آدمهای خوشحالی هستند

برخوردهای مبتنی بر شرم افراطی
آدم های دختر و پسر ندیده فول فابریک، بعضا دچار این نوع برخورد می شوند. سرخ و سفید می شوند و عرق میریزند. ضربان قلبشان بالا میرود و احتمالا شاهد بعضی علائم فیزیولوژیکی... (گلاب به رو، دبگر بقیه اش را نمی گویم) می شوند
همین جا لازم است اشاره ای به مساله ماخوذ به حیا بودن بشود. از قدیم ندیم ها گفته اند که حیا خوب است ولی خجالتی بودن نه! یهنی چه؟ یعنی اینکه فرد باحیا با اراده خودش کاری را انجام نمی دهد و در حالت خونسردی، آرامش و هوشیاری است؛ ولی آدم خجالتی، بدبخت ننه مرده، اگر بخواهد هم توانایی انجام آن کار را ندارد
فکر نکنید خیلی خوب... پس خوب است که بچه مان خجالتی باشدها! نه اصلا! چون گاهی شاهد رفتارهای متناقض از افراد فوق العاده خجالتی بوده ایم. یعنی طرف موقع حرف زدن یک دقیقه نمی تواند به چشمانت نگاه کند ولی با صد نفر تلفنی، دوستی خارج از محدوده دارد

برخورد دستپاچه و هیجان زده
به علت عدم شناخت از نحوه قضاوت دیگران، باعث بوجود آمدن برخورد هیجان زده می شود. یعنی چه می شود؟! الان می گویم... یعنی دخترک یا پسرک طرف مقابلش را که می بیند یوهویی گمان می کند که ایشان یک دل نه صد دل عاسخ! او شده است که فلان لبخند را زده یا فلان کلمه را استفاده کرده است. هم اینها زیر سر نداشتن شناخت صحیح از جنس مخالف ست
نتیجه اخلاقی: آقاجان؛ نوجوانان و جوانان باید مورد محبت قرار بگیرند تا اینطوری تشنه محبت نباشند که وقتی کسی گفت دوستت دارم سر از پا نشناخته همچین اختیار دل از کف بدهد

برخورد خشک و محدود
بعضی ها از آن طرف پشت بام افتاده اند. یعنی در مقابل جنس مخالف، آنقدر کج خلقی و اخم و خشانت! به خرج می دهند که نگو و نپرس. همچین رفتار می کنند که انگار دشمن خونی خود را دیده اند. این خودش باعث ایجاد عکس العمل سرد از اطرافیان می شود و فرد خشن و خیلی قشنگ، با خودش فکر می کند که این عمل! آنان است نه عکس العمل و باعث جیرینگ شکستن قلب یخ بسته و لطمه دیدن روح گل سرخی اش می شود

برخورد مبتنی بر پرخاشگری
این افراد محبت صادقانه و عارفانه و بی شائبه و غیره و ذالکانه خود را به شکل پرتاب سنگ و پاشیدن اسید و داد و فریاد و نیش و کنایه به طرف مقابلشان نشان می دهند. اینها کسانی هستند که به پختگی اجتماعی در رفتار خود نرسیده اند. کلا یک چیزیشان می شود که این رفتار ازشان ساطع می شود؛ وگرنه آدم سالم که این جوری نیست

برخورد راحت ار نوع روشنفکری
این افراد غالبا وقتی در مقابل جنس مخالف قرار می گیرند، با نگاه ممتد به طرف مقابل، حرفهای بی سر و ته، گاه شوخیهای بی مورد و البته با این شعار که او هم یک انسان است، می خواهد بگویند که هیچ احساس خاصی نسبت به طرف مقابل ندارند. ولی خدا می داند که داخلشان چه خبر است. این جماعت سعی می کنند به هر نحو ممکنه با عادی جلوه دادن رفتار خود، به جنس مخالف (که صد البته یک انسان است!) هر روز بیشتر از دیروز نزدیک شده و روابط حسنه ای را با او برقرار سازند و بعد از آن دیگر چه شود



چند روش برای خفن شدن تیپ پسرها




اگر خدا هست پس .....؟

مردی برای اصلاح به آرایشگاه رفت

در بین کار گفتگوی جالبی بین آنها در مورد خدا صورت گرفت

آرایشگر گفت:من باور نمیکنم خدا وجود داشته با شد

مشتری پرسید چرا؟ آرایشگر گفت : کافیست به خیابان بروی و ببینی

مگر میشود با وجود خدای مهربان اینهمه مریضی

و درد و رنج وجود داشته باشد؟

مشتری چیزی نگفت و از مغازه بیرون رفت

به محض اینکه از آرایشگاه بیرون آمد

مردی را در خیابان دید با موهای ژولیده و کثیف

با سرعت به آرایشگاه برگشت و به ارایشگر گفت

می دانی به نظر من آرایشگر ها وجود ندارند

مرد با تعجب گفت :چرا این حرف را میزنی؟

من اینجاهستم و همین الان موهای تو را مرتب کردم

مشتری با اعتراض گفت

پس چرا کسانی مثل آن مرد بیرون از آریشگاه وجود دارند

"آرایشگر ها وجود دارند فقط مردم به ما مراجعه نمیکنند

مشتری گفت دقیقا همین است

خدا وجود دارد فقط مردم به او مراجعه نمیکنند!

برای همین است که اینهمه درد و رنج در دنیا وجود دارد

روش هایی برای خوشحال تر زیستن

خـوشحالی یک وضعیت خاص ذهـنـی اسـت. هـر فـردی در زنـدگی خـود روزهـایی را تجربه نموده که برایش خوشایند نبوده است. اما ناخرسندی مزمن میتواند سلامتی، شغل و روابط شما را تحت تاثیر قرار دهد. بجز هـرگونه مشکـلات پزشکی یا افسردگی های بلندمـدت که نیازمند تجویزهای طبی و مساعدت حرفه ای می باشند، میتوانـیـد مـیزان خوشحالی خود را کنترل نمایید

بـه خـوشـحال بـودن فـکر کـنـیــد تا احساس و ظاهر بهتری بدست آورید. دراین قسمت نکته های وجود دارند که شمارا در این کار یاری می نمایند


خوش بین باشید

بـه زنـدگی با دیـدی مثـبـت نگـاه کـنـید تـا خـود را بـه دلیل احساس انرژی و خوشحالی بسیار زیادی کـه نصیبتان خواهـد شد، متعجب سازید. بـه یاد داشته باشید که افراد شاد و مثبت بیشتر می توانند دیگران را مجذوب خود کنند


دید وسیعی داشته باشید

اجازه ندهید مسائل کوچک شما را آشفته نمایـد. بـرای رسیـدن بـه هـدف خـود پـایدار و مـقاوم باشید، خـواه آن هـدف ریاست، پرداخت رهن و یا یک ازدواج طولانی مدت باشد. در ایـن راه بـا موانـعی مواجه خواهید شد؛ به سرانجام و پـاداش تلاشـتان فکر کـرده و از ناخرسندی بخاطر مسائل کم اهمیت دوری نمایید


سپاسگزار باشید

از دیگران قدردانی کنید. از همکار خود بخاطر کمکش بشما تشکر کرده و بدلیل موفقیت در انـجـام کـارش بـه او تـبریک بـگویید. بـه خدمتکاری که صبحانه شما را برایتان می آورد کـلمـه ای محـبت آمیـز بیان کنید. به شخص درمانده ای کـه در خـیـابان از مـقـابـلـش رد میشوید، چند سکه کمک نموده و از اینکه زندگی مسرت بخشی دارید شکرگزار باشید


از زندگی لذت ببرید

به کارهایی مبادرت نمایید که از انجام دادن آنها لذت میبرید: اتومبیلتان را بـشوییـد، بـه برخی تعمیرات جزئی در منزل بپردازید، تلویزیون تماشا کنـیـدخرید بروید. برای خود یک اولویت قائل شده و آنچه را که دوست دارید انجام دهید


از جسم خود مراقبت نمایید

خوب بخورید و ورزش کنید. به باشگاه رفته و کمی بدوید یـا در یـک بازی ورزشی شرکت کنید. هـمراهی نمودن یـک تـیم به عنـوان یـک عضـو و بیرون رفتن با هم تیمی ها بعد از بازی، برای جسم و فکر شما مفید خواهد بود


برنامه های خود را تغییر دهید

برنامه های روزانه خود را عوض نموده تا انرژی جـدیدی پیدا کنید. مرز مشخصی بین کار و تـفریح ایـجاد نـمایید. بـرای فـعالیتهای ســرگرم کننده و یا تفکر در محیطی آرام از خانه خارج شوید


با مردم در تماس باشید

آیا بخاطر می آورید زمانـی کـه یک دوست قدیمی بطور غیر منتظره با شما تماس گرفت چه احساسی داشتید؟ برای یکی از آشنایان ایمیلی ارسال نمـوده یا با افراد فامیل و یا دوستان قدیمی خود تماس گرفته و از حال آنها باخبر شوید


خلاق باشید

روزنه ای برای انرژی خلاق خود بیابید. این ممکن است شـامـل کـاردسـتـی، باز سازی، نقاشی، ترسیم کاریکاتور، نویسندگی و یا حتی باغداری باشد مهم نیست که چــقدر مشغله داشته باشید و یا تا چه اندازه در آخر هفته احساس بی حالی می کـنـیـد، اگـر زمـانی را برای انـجـام فـعـالیت های خلاق اختصاص دهید، احساسی شادتر و سالم تر خواهید نمود


برای خود همدمی پیدا کنید

تقسیم نمـودن تجربیات با کسی که به او عشق می ورزید، خوشحالی شما را افزایش خـواهـد داد. عـشـق مـطلق باعث بوجود آمدن احـسـاس امنیت، رضایت و شادمانی در شما می گردد. روابط جنسی مشروع نیز میتواند بـرای ذهـن و جسم شما اثرات بسیار مفیدی داشته باشد


با کسی صحبت نمایید

یکی از دوستان خود را برای هم صحبتی و بیان احساسات و عقاید خود انتـخـاب کـنید. او در مـورد شما قضاوت ننموده و مشکلات شما را حل نخـواهد کرد. وی بـه حـرفهایـتـان گوش می دهد چرا که می داند شما نیز همین کار را برایش انجام خواهید داد


تخیل کنید

آرزوها و بلند پـروازی های خود را یادداشت نموده و به تدریج آنها را واقعیت بخشید آنگاه همیشه چـیزهایی بـرای انــتظار کشیدن، و جایی برای متمرکز کردن انرژی خود خواهید داشت


بخشنده باشید

شاید زمان آن فرا رسیده باشد که کسـی ( یـا خودتان ) را بخاطر چیزی که اتفاق افتاده و یا گفتـه شـده مـورد بـخشایـش قـرار دهــید. اتفاقات و اشتباهات گذشته را پـذیرفته و فراموش کنید. بدانید که نمیـتوانید زمان را بـه عـقب برگردانید. شادمانی خود را با از یاد بردن نومیدی ها و شکستهای گذشته دوباره بدست آورید


نگران نباشید، خوشحال باشید

در دنـیای واقعی نمی توانیم از دیگران انتظار داشته باشیم تا برای ما شادمانـی ایـجـاد کنند. خوشحالی حالتی از ذهن است که کاملا میتواند تحت کنترل شما باشد


محیط پیرامون خود را به گونه ای مهیا سازید که فرصتـهایـی بـرای شناختن و لذت بردن از جنبه های مثبت و خوشایند زندگی را فراهم آورد. برای شاد بودن تلاش کنید



نکته های زندگی

· آنچه جذاب است سهولت نیست، دشواری هم نیست، بلکه دشواری رسیدن به سهولت است

· وقتی توبیخ را با تمجید پایان می دهید، افراد درباره رفتار و عملکرد خود فکر می کنند، نه رفتار و عملکرد شما

· سخت کوشی هرگز کسی را نکشته است، نگرانی از آن است که انسان را از بین می برد

· اگر همان کاری را انجام دهید که همیشه انجام می دادید، همان نتیجه ای را می گیرید که همیشه می گرفتید

· ما زمان را تلف نمی کنیم، زمان است که ما را تلف می کند

· افراد موفق کارهای متفاوت انجام نمی دهند، بلکه کارها را بگونه ای متفاوت انجام می دهند

· پیش از آنکه پاسخی بدهی با یک نفر مشورت کن ولی پیش از آنکه تصمیم بگیری با چند نفر

· کار بزرگ وجود ندارد، به شرطی که آن را به کارهای کوچکتر تقسیم کنیم

· کارتان را آغاز کنید، توانایی انجامش بدنبال می آید

· انسان همان می شود که اغلب به آن فکر می کند

· همواره بیاد داشته باشید آخرین کلید باقیمانده، شاید بازگشاینده قفل در باشد

· تنها راهی که به شکست می انجامد، تلاش نکردن است

· دشوارترین قدم، همان قدم اول است

· عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید

· آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد

· عمر شما از زمانی شروع می شود که اختیار سرنوشت خویش را در دست می گیرید

· آفتاب به گیاهی حرارت می دهد که سر از خاک بیرون آورده باشد

· وقتی زندگی چیز زیادی به شما نمی دهد، بخاطر این است که شما چیز زیادی از آن نخواسته اید

· در اندیشه آنچه کرده ای مباش، در اندیشه آنچه نکرده ای باش

· امروز، اولین روز از بقیة عمر شماست

· برای کسی که آهسته و پیوسته می رود، هیچ راهی دور نیست

· امید، درمانی است که شفا نمی دهد، ولی کمک می کند تا درد را تحمل کنیم

· بجای آنکه به تاریکی لعنت فرستید، یک شمع روشن کنید

· آنچه شما درباره خود فکرمی کنید، بسیار مهمتر از اندیشه هایی است که دیگران درباره شما دارند

· آنکه می تواند نسبت به نیکی دیگران ناسپاس باشد، از دروغ گفتن باک ندارد

· هرکس، آنچه را که دلش خواست بگوید، آنچه را که دلش نمی خواهد می شنود

· اگر هرروز راهت را عوض کنی، هرگز به مقصد نخواهی رسید

· کسانی که نمی توانند فرصت کافی برای تفریح بیابند، دیر یا زود وقت خود را صرف معالجه می کنند

· صاحب اراده، فقط پیش مرگ زانو می زند، وآن هم در تمام عمر، بیش از یک مرتبه نیست

· وقتی شخصی گمان کرد که دیگر احتیاجی به پیشرفت ندارد، باید تابوت خود را آماده کند

· کسانی که در انتظار زمان نشسته اند، آنرا از دست خواهند داد

· کسی که در آفتاب زحمت کشیده، حق دارد در سایه استراحت کند

· بهتر است دوباره سئوال کنی، تا اینکه یکبار راه را اشتباه بروی

· هرگاه مشکلی را مطرح می کنید، برای رفع آن هم راه حلی پیشنهاد کنید

· کیفیت جامع یعنی درست انجام دادن همه کارها در همان بار اول

· آنقدر شکست خوردن را تجربه کنید تا راه شکست دادن را بیاموزید

· اگر خود را برای آینده آماده نسازید، بزودی متوجه خواهید شد که متعلق به گذشته هستید

· خانه ات را برای ترساندن موش، آتش مزن

· خودتان را به زحمت نیندازید که از معاصران یا پیشینیان بهتر گردید، سعی کنید از خودتان بهتر شوید

· اینجا، کار تمام نشده است، حتی آغاز پایان هم نیست، اما شاید پایان آغاز باشد

· خداوند به هر پرنده‌ای دانه‌ای می‌دهد، ولی آن را داخل لانه‌اش نمی‌اندازد

· تنها راهی که به شکست می‌انجامد، تلاش نکردن است

· درباره درخت، بر اساس میوه‌اش قضاوت کنید، نه بر اساس برگهایش

· از لجاجت بپرهیزید که آغازش جهل و پایانش پشیمانی است

· انسان هیچ وقت بیشتر از آن موقع خود را گول نمی‌زند که خیال می‌کند دیگران را فریب داده است

· کسی که دوبار از روی یک سنگ بلغزد، شایسته است که هر دو پایش بشکند

· هرکه با بدان نشیند، اگر طبیعت ایشان را هم نگیرد، به طریقت ایشان متهم گردد

· کسی که به امید شانس نشسته باشد، سالها قبل مرده است

· اگر جلوی اشتباهات خود را نگیرید، آنها جلوی شما را خواهند گرفت

· اینکه ما گمان می‌کنیم بعضی چیزها محال است، بیشتر برای آن است که برای خود عذری آورده باشیم


سخنانی از بزرگان

هیچکس قادر به پیشگوئی یا کنترل آینده نیست . اما هرچه بیشتر برای به وقوع پیوستن رویاهای آینده ات برنامه ریزی کنی ، نگرانی و اضطرابت در زمان حال کمتر خواهد شد

اسپنسر جانسون

زندگی دو نیمه است : نیمه اول در انتظار نیمه دوم ، نیمه دوم در حسرت نیمه اول

ناشناس

معلم نفس خود و شاگرد وجدان خویش باش

ابوعلی سینا

هیچ چیز در دنیا اتفاقی نیست

دایر

حضور در زمان حال ، یعنی دور کردن حواس پرتی ها و توجه به آنچه در همین لحظه است

جانسون

بهترینها و زیباترینها در جهان نه دیده می شود و نه حتی لمس میشود، آنها تنها باید در دل دیده و لمس کرد

ناشناس

بودن یا نبودن مساله اینست

شکسپیر

حقیقت را همانطور که هست بپذیر

اوستان

خود را بشناس ، چرا که زندگی ارزشیابی نشده ، ارزش زیستن ندارد

سقراط

نخستین گام برای از میان برداشتن یک ملت ، پاک کردن حافظه آن است

هوبل

خاطره نفرت نیرومندتر از خاطره محبت است

کوندرا

کسیکه را که دوستش داری آزادش بگذار ، اگر قسمت تو باشد بر می گردد ، وگرنه بدان که از اول مال تو نبوده است

ناشناس

تا خود را از هر جهت کامل و شایسته ندیدی , قضاوت نکن

پوشکین

شاید زندگی قصه ای است که کودکان از آن آگاهند که زندگی را با گریه آغاز می کنند

ناشناس

دانای بی وجدان هیچگاه صاحب روحی پاک نخواهد بود

رابله

اغلب آنهایی پیروز و موفق می شوند که کمتر تعریف و تمجید شنیده باشند

امیل زولا

همیشه چنین بوده است که مهربه ژرفای خودپی نمیبردتاآنگاه که ساعت فراق فرامیرسد

ناشناس

کاش در دنیا سه چیز وجود نداشت : غرور ، عشق ، دروغ اونوقت کسی از روی غرور برای عشق دروغ نمی گفت

ناشناس

آیا بشر هنگامی زنده است که دیگران زنده اند ؟

گوته

آنکه به صبح می اندیشد ، همیشه می خندد

کوندرا



نـشـانه هـای کـه می تـواند نـشانه علاقمندی یک زن یا مرد باشد

شـنیدن جواب رد از طـرف یـک زن بـرای مـردان اصـلا"مسئله خوشایندی نمی باشد. هیچ چیـز بـه انـدازه اینکه زن رویاهایتان تقاضای ازدواج شمـا را نـپـذیـرد، براییـتـان گـران تـمـام نـمی شود. پـیـش خـود تـصـورمیکردید که او به شما علاقه مند است ولی احتمالا"برداشتتان از علائم علاقمندی او اشتباه بوده است

از نقطه نظر مردان، زنان هنگام ابراز علایق رومانتیک خود بصورتی زیرکانه و پیچیده عمل میکنند(مگراینکه طرف مقابلشان خوش تیپ و پول دار باشد آنجوریکه خودشان اظهار می کنند) و اکثر آنها جوابهای ضـد و نقیضی میـدهـند چون خودشان مطمئن نیستند که چـه چیزی در سرشان میگذرد

بنابراین آنچه که اغلب آقایان به دنبالش هستند، یک سری علائم و نشانه هایی اسـت که بوسیله آنها متوجه علاقمندی حقیقی طرف مقابلشان شوند

در زیر برخـی از نـشـانه هـای کـه می تـواند نـشانه علاقمندی یک زن باشد را مشاهده میکنید

او همگام با شما است

ناگهان متوجه میشوید که او همه جا حضور دارد. او "بطور اتفاقی" هر کجا شما هستید پیدایش می شود، یا در راه روی محل کارتان مرتب جلوی شما قدم میزند، یا "تصادفی" به شما برخورد میکند، یا در میهمانی در اطراف شما مانور می دهد

آنچه که او انجام میدهد تلاش برای جلب توجه شما است، و بـرای این اسـت که خود را در موقعیتی قرار دهد تا شما "قدم اول" را بردارید. مسئله اینـجا اسـت کــه بـسـیـاری از مردان نسبت به این عمل زنان بیتوجه هستند و به همین دلیـل بسیاری از فرصت ها را از دست میدهند. مردان مستقیم عمل می کنند، زنان غیر مستقیم. بنابرایـن اگر زنـی مکررا" شروع به قـرار گـرفـتـن سـر راه شـما نـمود، احتمال اینکه او اینکار را عمدا" انـجام میدهد زیاد است


او حرکاتی بخصوص انجام می دهد

یک جمله قدیمی می گوید:"جسم دروغ نمی گوید." طبیعت بشر را جوری برنامه ریزی نموده که هنـگام ابـراز عـلاقه بـی اخـتیـار شـروع بـه انـجام یـک سـری حرکات جسمانی مشخص میکند. این اعمال غیر شفاهـی از گـشاد شـدن چشم هنگام نظاره به چیزی جالب گرفته تا لبخند زدن و لمس کردن، متغیر است

در اینجا برخی از علائم زبان جسمانی را مشاهده میکنید

اشاره نمودن در جهت شما با پاها یا شانه ها
خم شدن به طرف شما هنگام صحبت
بازی کردن با مو و دست کشیدن لای موها
نوازش کردن جواهرات ( مانند گوشواره ) و لمس نمودن دسته عینک
چشم برنداشتن از شما هنگام صحبت و گفتگو
تقلید از حرکات شما ( مثلا" اگر دست خود را روی میز بگذارید او هم همین کار را میکند
لبخند زدن هنگامیکه شما او را برانداز میکنید.
اگر برخی از این علائم را هنگام حضور طرف مقابل مشاهده نمودید، تقریبا" می توانید مطمئن شوید که او چراغ سبز شروع رابطه برای ازدواج را دارد به شما نشان میدهد


او هیچگاه برای شما سرش شلوغ نیست

این اصلی ترین قانون بازی عشق است. اگر زنی علاقه به برقراری رابـطـه و بـیرون رفتن با شما داشته باشد، همیشه خودش را در دسترس قرار میدهد. یـعنـی او یـک شـمـاره تلفن کاری یا آدرس ایمیل به شما خواهد داد. او در اسرع وقت به تلفـن یا ایـمیـل شـما جواب خواهد داد. او دعوت شما را برای با هم بودن خواهد پذیرفت - و اگر او در روزی که شما تعیـین کرده اید وقت نداشت، چیزی شبیـه این خواهد گفت: "خوب، این پنجشنبه نمیتونم، اما اگر اشکال نداره بندازیم برای پنجشنبه دیگه، باشه؟

شـمـا هـرگـز از یـک زن عـلاقـمـند چـنین جملاتی را نخواهید شنید: " الان واقـعـا" سـرم شلوغه"، یا "بذار بینم وقت دارم"، یا "نمیدونم بتونم بیام یا نه

او در مورد شما کنجکاو است

زنی که به شما علاقمند است دوست دارد همه چیزتان را بداند ( تا بتواند در این مـورد با دوستان دخترش صحبت کند). او درمورد خانواده،پیشینه،سلیقه غذایی، موسیقی، فیلم و مسائل گوناگون شما پرسش خواهد کرد. انگیزه اصلی او این اسـت کـه عـلایـق شما را بشناسد تا بتواند خود را دارای علایق مشــتـرک بــا شما نموده و پـیـوسـتـگـی بیشتری با شما ایجاد کند- اگر از قایق سواری خوشتان نمیآید، او نیز ناگهان از این کار متنفر می شود

او وضعیت مالی شما را می سنجد

زن علاقمند دوست دارد منابع و بنیه مالی همسر آینده خود را مورد سنجش قرار دهد. سؤالاتی مانند: "کجا زندگی میکنی؟"، "چه ماشینی داری؟" و "شغلت چیه؟" مـیتواند نشانه علاقمندی وی باشد. اگر پاسخ این سؤالات مطابق با "استانداردهای" او باشــد، علائم بعدی ظاهر خواهند شد وگرنه او در غباری از مه فرو خواهد رفت

او در مورد آینده صحبت میکند

یک زن علاقمند همیشه دوست دارد در مورد نقشه های آینده و کارهایی که میتوانید با هم انجام دهید اشتیاق نشـان مـی دهد. درواقع او اغلب چیزی شـبـیـه ایـن میـگـویـد: "وای... تـو هـم از بـولیـنگ خوشت میاد؟ باید یه بار با هم بریم بازی کنیم." اگر او چنین عمل نمود، شک نکنید که دوست دارد ازش بخواهید با شما بیرون برود

او بیقراری و بی تابی میکند

اگر او واقعا" علاقمند باشد، همانند یک گربه دور و بر شما دستپاچه و بیقرار خواهد بود، بخصوص هنگامیکه شما نتوانید متوجه علائم اشتیاق او شوید. البته ممکن است که ذاتا" یک شخص خجالتی نرمال باشد - اگر او فقط پیش شما بی قراری میکند، احتمالا در سرش فکر ازدواج دارد

او نسبت به زنان دیگر، حسادت می ورزد

یک زن سعی می کـند از مـرد مـورد علاقه خود همانند یک عقاب مراقبت نموده و او را با چنگ و دندان حفظ کند. بنابراین اگر در حـال جوک گفـتن بـرای زنـان دیـگر متـوجـه حرص خوردن و جلز و ولز کردن او شـدیـد، بـدانـید کـه او انـتظار دارد برایش بیشتر از یک دوست باشی

نشانه های فوق ممکن است لزوما" دلیل بر علاقـمـندی یک زن نـبـاشد چـون بـرخـی از زنان کلا" با دیگران حالتی دوستانه دارند اما اگر تـعـداد زیـادی از ایـن عـلائم را در فـردی مشاهده نمودید میتوانید به خود امیدواری دهید و به دلتان صابون بزنی



مردان زمانیکه نسبت بچیزی یا کسی علاقه داشته باشند بصورت غیر ارادی و ناخداگاه حرکات جسمانی بخصوصی از خود نشان میدهند که نشانگر وجـود اشتیاق نسبت به آن چیز یا فرد است. در این قسمت برخی از این علائم را یادآور میشویم

نزدیک آمدن

اگر مردی علاقمند باشد، به شـما نزدیـک می شود، شکمکش را تو و سینه اش را جلو میدهد، صاف می ایستد و سپس ژست گرفتن شروع میشود...!

ژست

دستش را به طرف گلویش برده و کراوات خود را صاف میکند
یقه اش را میزان میکند
گرد و غبار فرضی روش شانه هایش را میتکاند
آستین، پیراهن و لباسهای دیگر خود را مرتب و صاف میکند
موهایش را مرتب میکند
قلاب کردن شست در کمربند این عمل به معنای ابراز و بیان قدرت و صلابت مردانگی بوده و فرد سعی در نشان دادن قدرت و توانگری خود میکند


حالت بدن وضعیت بدن یک نشانه است، اگر او علاقمند باشد، به سمت شما قرار خواهد گرفت. اگر در حال نشستن پایش به سـمت شما اشاره نماید، این یک علامت خوب خواهد بود.


خیره شدن خیره شدن به شما حتی چند ثانیه بیشتر از حد لزوم، همراه گشاد کردن چشم ها به معنای نشان دادن چراغ سبز است


نگاه معنی دار به حالت نظاره سه ضلعی او توجه کنید: - چشم در چشم - سپس بسوی دهان و چانه - بسمت قسمت های دیگر بدن - برگشت دوباره بسمت چشم ها بفرمی سه ضلعی


دست به کمر ایستادن این حالت ایستادن برای بزرگتر جلوه نمودن و ابراز آمادگی برای گرفتاری و درگیری است

نشانه های دیگر

بالا بردن ابروها
جدا شدن لب ها از یکدیگر
تکان خوردن لبه های بینی
بازی کردن با جوراب و بالا کشیدن آن
برانداز کردن طرف مقابل
باز و بستن دکمه ژاکت
لمس نمودن صورت خود هنگام صحبت
فشردن دسته عینک



چیزهایی که نگفتم

وقتی چمدانش را به قصد رفتن بست

نگفتم : عزیزم این کار را نکن

نگفتم : برگرد و یک بار دیگر به من فرصت بده

وقتی پرسید دوستش دارم یا نه ، رویم را برگرداندم

حالا او رفته، و من

تمام چیزهایی را که نگفتم میشنوم


نگفتم : عزیزم متاسفم ، چون من هم مقصر بودم

نگفتم : اختلاف ها را کنار بگذاریم ، چون تمام آنچه ما میخواهیم عشق و وفا داری و مهلت است

گفتم : اگر راهت را انتخاب کرده ای ، من آن را سد نخواهم کرد

حالا او رفته، و من

تمام چیزهایی را که نگفتم میشنوم


او را در آغوش نگرفتم و اشک هایش را پاک نکردم

نگفتم : اگر تو نباشی ، زندگی ام بی معنی خواهد بود


فکر میکردم از تمام آن بازیها خلاص خواهم شد

اما حالا تنها کاری که میکنم

گوش دادن به تمام آن چیزهایی است که نگفتم


نگفتم : بارانی ات را در آر ، قهوه درست میکنم و با هم حرف میزنیم

نگفتم : جاده بیرون خانه طولانی و خلوت و بی انتهاست

گفتم : خدا نگهدار ، موفق باشی، خدا به همراهت


او رفت و مرا تنها گذاشت، تا با تمام چیزهایی که نگفتم زندگی کنم



به ارامی با زندگی همراه شو

اگر اسمان بالای سرت ابریست و تو در زیر باران هستی

اگر به دنبال رنگین کمان می گردی اما رنگ ها درد را برایت به ارمغان می اورند

اگردنیایت تغیری نمی کند وهیچ پایانی درنظرت وجودندارد

اگردر جستوجوی آفتابی اما تنها شب را می بینی

اگر تمام اطرافیانت لبخند می زنند ولی تنها کاری که تو می توانی بکنی اخم کردن است

اگر از همه اینها وقتی زندگی تو را به پایین می کشد خسته شده ای

در ان هنگام از پشت قطرات اشکت به عجایب این زمین نگاه کن

به زیبایی یک گل که همچون مخملیست در دستت

هوای اطرافت و بوی خرمن علفهای تازه را استشمام کن

بچه های شاد در پارک بیگناهی بازی آنها را ببین

تصور کن همراه پروانه ای در هوا معلقی

میان درختان به این سو و آنسو می پرد

زمزمه های دریا یا گرمای نسیم تابستانی را به یاد آور

به طعم تکه شیرینی فکر کن هنگامی که روی زبانت اب می شود

یا نغمه پرندگان صبحگاهی هنگامی که با او ازشان به هر صبح سلام می کنند

به یاد آور سخنان زیبایی که در اغوش مادرت گفتی نرمی نوازشش را احساس کن هنگامی که به آرامی بر صورتت بوسه می زند

خوبی های درونت را جستجو کن

ابرها را از اسمان زندگیت دور کن

به زیر پایت نگاه نکن ، سرت را بالا بگیر.

فکر نکن زندگی چه چیزهایی به تو بدهکار است ، به چیزهایی بیندیش که تو باید به او بدهی

فردا را فراموش کن آنگاه می توانی زندگی را شروع کنی

بنابراین روزگاری را که در آن زندگی میکنی با هدایایی که می توانی ببخشی متبرک ساز

به جریان زندگی بی اعتنایی مکن بلکه به آرامی با آن همراه ش


زمزمه دلتنگ

می شنوی ؟ این زمزمه دلتنگ از خیالی دور را ؟

نه

این صدای بم محزون ، این کسی که چون من غریب غریبانه بس دلگیر می نالد

نمی دانم شاید از او که رفت

از او که شد و باز نیامد

از دل مشغولیهای من و تو می خواند

و شاید از من بی تو سخن ساز می کند

پس چرا چنین خسته ، دلشکسته ، بسته ؟

تو هم اگر مثل او یاد روزهای تلخ رفته گرده ات را

تا کرده بود شاید .... شاید همین گونه می خواندی که او می خواند

او که خاکستر خاطره ها را بر هم می زند

او که از قشنگترین ،‌بهترین لحظه های رفته

صد سینه سخن دارد

او که خوانده و می خواند

آه ای زیباترین

بی تو خاکسترم


مسافرکوی عشق
سیمرغ بلورین



عشق کور و دیوانگی

در زمانهاى بسیار قدیم وقتى هنوز پای بشر به زمین نرسیده بود فضیلت ها و تباهی ها همه جا شناور بودند
آنها از بی کاری خسته و کسل شده بودند.روزی همه فضایل و تباهی ها دور هم جمع شدند خسته تر و کسل تر از همیشه.ناگهان ذکاوت ایستاد و گفت: بیایید یک بازی بکنیم، مثلاً قایم باشک
همه از پیشنهاد او شاد شدند.دیوانگی فوراً فریاد زد:من چشم می گذارم از آنجایی که هیچکس نمی خواست به دنبال دیوانگی بگردد، همه قبول کردند او چشم بگذارد دیوانگی جلوی درختی رفت و چشمانش را بست و شروع به شمردن کرد :1، 2 ،3
لطافت خود را بر شاخ ماه آویزان کرد،خیانت داخل انبوهی از زباله ها پنهان ....شد،اصالت در میان ابرها پنهان شد، هوس به مرکز زمین رفت،طمع در داخل کیسه ای که خودش دوخته بود مخفی شد دیوانگی مشغول شمردن بود:79 ،80.همه پنهان شده بودند به جز عشق که مردد بود و نمی توانست تصمیم بگیرد جای تعجب هم نیست می دانیم که پنهان کردن عشق مشکل است
در همین حال دیوانگی به پایان شمارش رسید: 95 ،96
هنگامی که دیوانگی به 100 رسید عشق پرید و در بین یک بوته گل سرخ پنهان شد دیوانگی فریاد زد:دارم می آیم
اولین کسی که پیدا کرد تنبلی بود زیرا تنبلی،تنبلیش آمده بود پنهان شود لطافت را یافت که به شاخ ماه آویزان بود،دروغ ته چاه،هوس در مرکز زمین یکی یکی را پیدا کرد به جز عشق
او از یافتن عشق ناامید شده بود
حسادت در گوشش زمزمه کرد که تو فقط باید عشق پیدا کنی واوپشت بوته گل رز است
دیوانگی شاخه ی چنگگ مانندی را از درخت کند و با شدت زیاد و هیجان زیادی آن را در بوته فرو کرد دوباره،دوباره تا با صدای ناله ای متوقف شد عشق از پشت بوته بیرون آمد با دست هایش صورت خود را پوشانده بود و از میان انگشت هایش قطرات خون بیرون می زد شاخه ها به چشمان عشق فرو رفته بودند او نمی توانست جایی را ببیند،او کور شده بود
دیوانگی گفت:من چه کردم،چه کردم چگونه می توانم تو را درمان کنم؟
عشق گفت:تو نمی توانی مرا درمان کنی اگر می خواهی کاری انجام کنی راهنمای من شو

و از آن روز است که عشق کور است و دیوانگی همواره همراه او


آموخته ام

آموخته ام ... که هیچ کس در نظر ما کامل نیست تا زمانی که عاشق بشویم

آموخته ام ... که زندگی دشوار است، اما من از او سخت ترم

آموخته ام ... که فرصتها هیچ گاه از بین نمی روند، بلکه شخص دیگری فرصت از دست داده ما را تصاحب خواهد کرد

آموخته ام ... که لبخند ارزانترین راهی است که می شود با آن، نگاه را وسعت داد

آموخته ام ... که نمی توانم احساسم را انتخاب کنم، اما می توانم نحوه برخورد با آنرا انتخاب کنم

آموخته ام ... که همه می خواهند روی قله کوه زندگی کنند، اما تمام شادی ها و پیشرفتها وقتی رخ می دهد که در حال بالا رفتن از کوه هستید

آموخته ام ... که کوتاهترین زمانی که من مجبور به کار هستم، بیشترین کارها و وظایف را باید انجام دهم



خدا را شکر

خداراشکر که تمام شب صدای خرخر شوهرم را می شنوم این یعنی او زنده و سالم در کنار من خوابیده است

خدا را شکر که دختر نوجوانم همیشه از شستن ظرفها شاکی است.این یعنی او در خانه است ودر خیابانها پرسه نمی زند

خدا را شکر که مالیات می پردازم این یعنی شغل و در آمدی دارم و بیکار نیستم

خدا را شکر که باید ریخت و پاش های بعد از مهمانی را جمع کنم. این یعنی در میان دوستانم بوده ام

خدا را شکر که لباسهایم کمی برایم تنگ شده اند . این یعنی غذای کافی برای خوردن دارم

خدا را شکر که در پایان روز از خستگی از پا می افتم.این یعنیتوان سخت کار کردن را دارم

خدا را شکر که باید زمین را بشویم و پنجره ها را تمیز کنم.این یعنیمن خانه ای دارم

خدا را شکر که در جائی دور جای پارک پیدا کردم.این یعنی هم توان راه رفتن دارم و هم اتومبیلی برای سوار شدن

خدا را شکر که سرو صدای همسایه ها را می شنوم. این یعنیمن توانائی شنیدن دارم

خدا را شکر که این همه شستنی و اتو کردنی دارم. این یعنی من لباس برای پوشیدن دارم

خدا را شکر که هر روز صبح باید با زنگ ساعت بیدار شوم. این یعنیمن هنوز زنده ام

خدا را شکر که گاهی اوقات بیمار می شوم . این یعنیبیاد آورم که اغلب اوقات سالم هستم

خدا را شکر که خرید هدایای سال نو جیبم را خالی می کند. این یعنیعزیزانی دارم که می توانم برایشان هدیه بخرم


برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد